♥افسونگر عـــاشق♥

دخترک و سادگیش...

دخــــــــترکمـــ

هیچگاه هم آغوشی هایتـــ را با

عـشــــــــــق

مقایسه نکنــ هیچ مردی در

رختخواب نا مـــــــــــهربان نیستــــــ...

+ نوشته شده در یک شنبه 3 شهريور 1392برچسب:,

ساعت 17:38 توسط farnaz |

کاش حد و مرزی داشت..

دلَـــم یک آغـوش میـפֿـوآهــב

کـﮧ بـﮧ جـــآے شهـوَت !

هَمــــــבم باشــב

آغوشـے کـﮧ انــבازه اَم باشــב

بـے آنکه בωــت بـﮧ ωــآیـــز خوב بزَنَم !

آغـــوشـے کــﮧ مرا بفهمَــב

+ نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

ساعت 2:5 توسط farnaz |

میگن بچه ی ادم شانسش به مادرش میره نمیخوام مثل من شه...

مَـטּ فرزنــدے بـﮧ دنـیــا نخواهمـ آورد

بگذار منقرضـ شود نســل غمــگـیـטּ چشـمهایـماטּ

نســل دل بستــטּ هاے یواشــڪـے

نســل خیــس گونـﮧ هایماטּ

بگذار مُنقرضـ شود ایـטּ دردهاے سر بـﮧ فلڪ ڪشیده یماטּ

و ایـטּ دل هاے شــڪــستـﮧ یماטּ

+ نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

ساعت 1:49 توسط farnaz |

انسان باش تا ادم وار بمیری

از مرگ نترسید..!

ازین بترسید

که وقتی زنده اید چیزی در درون شما بمیرد بــــنام انــــسانیت...

+ نوشته شده در دو شنبه 28 مرداد 1392برچسب:,

ساعت 1:36 توسط farnaz |

کاش منرا با یه نگاه دیگر هم میدی...

امل نیستم ...

عقب مانده نیستم !

•فقط کسی را می خواهم که مرا برای دلم بخواهد ...

•نه برای تنم ...

•تن فروش زیاد شده ؛

اما من

•چیزهای دیگری هم دارم

•که تو را غرق ِ لذت کند ! ...

•مرا آنطور که هستم باور کن

+ نوشته شده در یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:,

ساعت 1:49 توسط farnaz |

منکه همیشه صدایت کردم مرد من چی میشد بانویت باشم؟؟؟نه برای چن سال تمام برای چندین سال...

زمین به مرد بودنـــــــ نیاز داره...

مــــــرد باشـــــــ...

مردونه حرف بزنــــــــ...

مردونه عشـــــــــــــــــــــــــق بورز...

مردونه گـــریه کنــــ...

مردونه بـــــــــــــــــبـــــــــــــــخشــــــ...

مرد باش نه فقط با جسمتـــ...

با نگاهت...با احساساتت...با آغوشت...

مـــــــرد باش و هیچوقتــــ نــــــــــــامـــــــــــردی نکــــــــــن...

مخصوصا برای کسی ک به مردونگیت تکیه کرده

و بــــــــــاورت کرده...

+ نوشته شده در یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:,

ساعت 1:30 توسط farnaz |

من با دخترای هم سن و سال خویش فرق دارمـــ...بفهم

همــــــــه میگن...

بخشـــــــش از بــــــــــــــزرگان استـ..

منــــــــــ بخشــــــــــــیدم و کسی بهم نگفتـ...

چقـــــــدر بزرگ شدی...

همهــــ گفتنــــ خاک بر ســــــاده ات ک بلد نبودی حقتا ازش بگیری ...

و هنوزم ادعای دوست داشتنشو میکنی ...

چی میتونم بهشون بگم فقط میدونم اون منا با این همه مهربونی ول کرد

و رفت دنبال ادمایی ک دنبال انتقام و خودطلبیشونن...

+ نوشته شده در یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:,

ساعت 1:17 توسط farnaz |

حال مردای امروز ما...

کثـــــیـف ترین چاپـــــــــــلوسی...

زمانـــــی ایستـــــــ که...

مـــــردی بخـــــــــاطر طبیعی تریـــــــن نیـــــــازش...

به دوروغ به معـــــــــصومی بگوید:..

دوســـــــــــــتتــــــــــ دارمــــــــ...

+ نوشته شده در یک شنبه 27 مرداد 1392برچسب:,

ساعت 1:7 توسط farnaz |

شیطان صفت...

مرا فاحشه مي نامي كه چه را به رخم بكشي؟ ....

اينكه تنم را به تو مي فروشم تا قلبت را از آن خود كنم؟ ....

.فاحشه تويي كه در قلبت را فقط به روي تن برهنه ام باز مي كني... .....

.کاش اول دگمه هاي ذهنت را باز ميکردي بعد دگمه هاي پيراهنت را... ......

+ نوشته شده در سه شنبه 15 مرداد 1392برچسب:,

ساعت 22:14 توسط farnaz |

تا ابد اغوشم بوی تنت را میدهد...

دختــرے نيسـتـم کـه هـرزگـــے کنـم!

زنـانگــے و مــحـبـتم را بـا هـر مــردے تقسـيم نمـے کنم

عـشـقم تنها خــاص يکـــ نـفر اســت

غـرق عـــــشــــــق خواهــم کرد آنکه خاص من باشـد طــورے کـه بـــے نياز شـود از عـشق،

ســيرابــ شـود از زندگـــے ...

تا جــان به در بـَرَم،

آغوشـم تنها سـهم اوسـتــــ

+ نوشته شده در سه شنبه 15 مرداد 1392برچسب:,

ساعت 22:0 توسط farnaz |

ورود عشق اکیدا ممنوع...

دختر بودن هم عجیب تــــــــاوان دار

دوست می شوی...

عاشــق می شوی...

نــــه هـــــــــوس...

تنت را ب او می سپاری

پس از مدتی میرود

آن زمان تو هرزگی کردی

و او کمی دخــــــــتر بازی!

هـــــــمین و بـــــــس

+ نوشته شده در سه شنبه 15 مرداد 1392برچسب:,

ساعت 21:46 توسط farnaz |

چرا من نباید مثل اونا باشم...

تنهایی یعنی تمام تلاشت رو بکنی که به اونایی که تنها نیستن حسادت نکنی

ولــــــ ـــــ ـــــــــ ـــــی

ته دلت و با تمام وجود حس کنی که میخوای جای اونا بودی …

+ نوشته شده در جمعه 11 مرداد 1392برچسب:,

ساعت 1:19 توسط farnaz |

اخ چقدر دردهایم درد میکند...

دیگربازی بس است،

بیا شمشیرها راکناربگذاریم…

دستهایمان رابشوییم وچیزی بخوریم…

اماچرادستهای توخونیست وپشت من میسوزد؟!

+ نوشته شده در سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:,

ساعت 15:31 توسط farnaz |

گردن تو ...همش گردن تو..

گناهش گردن خودش ...

آنـــــــروز روزه بودم که حسرت داشتنش را خوردم.

+ نوشته شده در یک شنبه 30 تير 1392برچسب:,

ساعت 1:59 توسط farnaz |

بغض بی گناه

در مقابل بي مهري هاي روزگار ،

روزه ي سكوت گرفته ام ...

خـــــــــــــــــــــدايــــــا...

فقط يك سوال ؟

فرو دادن اينهمه بغض، روزه ام را باطل نميكند ؟

+ نوشته شده در یک شنبه 30 تير 1392برچسب:,

ساعت 1:50 توسط farnaz |

نیست و هست

مشکل از جایی شروع میشه که …

دلتنگ کسی باشی که نیـــــــــــست،

حوصله کسی رو نداشته باشی که هســــــــــت …

+ نوشته شده در جمعه 28 تير 1392برچسب:,

ساعت 14:3 توسط farnaz |

شب و سکوت

شــــب خوابیدی تو تختت ، هی قلــــت می خـــــــــوری . . . !

بعد گوشیتو بر می داری می نویسی خوابـــــــــــم نمی بره . . .

ســـــــــــــــرد می شی ، بغـــــــــــــــــض می کنی !

می بینی هیچکس و نداری که اینو واسش بفرستی . . .

تنهایی ســـــــــــــــخته . . .

خیــــــــــــــــــــــــــــــــــلی . . .

+ نوشته شده در جمعه 28 تير 1392برچسب:,

ساعت 13:58 توسط farnaz |

تازه فهمیدم بعضیا چقدر پست اند

بعضــــــــ ـــــــــ ـــیا...

کاری باهات میکنن که یادآوری تمام لطف هایی که در حقشون کردی ...

به شدت از خودت متنفرت میکنن !

+ نوشته شده در چهار شنبه 26 تير 1392برچسب:,

ساعت 23:38 توسط farnaz |

سخته ها خیلی سخت

من هیچوقت واسه کسی

شـــ ــ ـ ــــاخ نشدم

فقط شــ ـــ ــ ــاخ دراوردم

از شـ ـــ ـــ ـــاخ شدن خیلیا !

+ نوشته شده در چهار شنبه 26 تير 1392برچسب:,

ساعت 23:8 توسط farnaz |

مرغ عشق...

آهای مرغ عشق...!

فخر نفروش...

معشوقه ی توهم به لطف قفس،

وفادار مانده

+ نوشته شده در شنبه 22 تير 1392برچسب:,

ساعت 18:47 توسط farnaz |

میدونم بر میگردی ...

هــر آدمـی کــه مـــیـرود یــک روز ..

یــک جـایـی ..

بــه یـک هــوایــی بـــرمیـــگـردد !

همــیشه یـک چـــیـزی ، بـــرای ِ جــامــانــدن هــست !

حتّــی ؛

یــک خـــاطـــره !!!

+ نوشته شده در جمعه 21 تير 1392برچسب:,

ساعت 1:19 توسط farnaz |

این حرف اخرم بهت بود ولی تو گفتی مجبورم...

خسته شدم از تکرارِ شنیدن

”مواظب خودت باش”

تو اگر نگران حال من بودی که نمی رفتی

می ماندی...

+ نوشته شده در جمعه 20 تير 1392برچسب:,

ساعت 23:50 توسط farnaz |

خوش خیال نباش

حالا کـه رفتــــــــه ای دلـــــــم برای تو بیــــــشتر از خـــــــودم می سوزد

فـــکر میـــــــکنی کسی به اندازه ی من دوســـــتتتت خواهد داشتــــــ ؟؟

+ نوشته شده در پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:,

ساعت 23:24 توسط farnaz |

تقصیر تو نیست تقصیر روزگاره

تازگیا هر کی میگه دوست دارم خندم میگیره بی اراده میگم تو دیگه چی میخوای!

+ نوشته شده در پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:,

ساعت 23:14 توسط farnaz |

خدا تو یکی منم یکی

خدایـــــــا مـن اگــر بـد کنــم... تــو را بنــده ی دیگــر بسیــار اســت!!

ولــــی اگـــر تــــو بــا من مــدارا نکنـــی مـــرا خدایــــی دیگـــــر کجـــاست؟؟؟؟

+ نوشته شده در پنج شنبه 20 تير 1392برچسب:,

ساعت 22:44 توسط farnaz |

بار اول

اولین بار که گفتی دوستم داری گریه ام گرفت… حالا اگر کسی بگوید دوستم دارد ؛ خنده ام میگیرد…

+ نوشته شده در چهار شنبه 19 تير 1392برچسب:,

ساعت 1:44 توسط farnaz |

غریبه ی اشنا

غریبه بود...

آشنا شد...

عادت شد...عشق شد...هستی شد...

روزگار شد...

خسته شد...

بی وفا شد...

دور شد...

بیگانه شد...

حسرت شد...

اما !

فراموش نشد...!.

+ نوشته شده در شنبه 15 تير 1392برچسب:,

ساعت 3:23 توسط farnaz |

حیووونی دلش گرفته... اخی

شده دلت بگیره سرت را جایی نباشه که بگذاری ؟!

شده کسی نباشه کنارت که باهاش درد دل کنی ؟!

خدایا همیشه یار دل های تنها باش و تنهاشون نگذار

+ نوشته شده در پنج شنبه 6 تير 1392برچسب:,

ساعت 1:35 توسط farnaz |

علوسکم گم شده

اتل متل جدایی ... عروسکم کجایی ؟ // گاو حسن پریشون ... یه دل داره پر از خون // عشقم که رفت هندستون ... خونه ام شده قبرستون // یه عشق دیگه بردار ... یه دنیا غصه بردار // اسمشو بذار بچگی ... تا آخر زندگی // هاچین و واچین تموم شد ... عمر منم حروم شد

+ نوشته شده در چهار شنبه 4 تير 1392برچسب:,

ساعت 23:54 توسط farnaz |